|
درباره وبلاگ  سلام سارا هستم ،به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ برای تمامی افراد در زمینه های گوناگون طراحی شده امیدوارم از این وبلاگ در زمینه مورد نیاز خودتون بهره لازم رو ببرید با نظراتتون منو در بهبود این وبلاگ همراهی کنید با آرزوی آرامش و سلامتی آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
کلبه کادو
پوزئیدون خدای نام‌های بسیاری بود. اما او به خدای دریاها شهرت دارد. او فرزند کرونوس و رئا، و یکی از شش فرزندی بود که بالاخره توانست قدرت‌های دنیا را تقسیم کند. نام‌های الوهیت دیگری که به پوزئیدون نسبت داده شده عبارتند از خدای زمین لرزه‌ها و اسب‌ها. نمادهای مرتبط با پوزئیدون عبارتند از: دلفین، نیزه سه شاخ و سه ماهی چنگک دار نیزه‌ای. پوزئیدون اغلب از نیروهای خود مانند زمین لرزه، آب و اسب‌ها برای ترساندن و مجازات مردم بعنوان انتقام از آن‌ها استفاده می‌کرد. فوبوس فوبوس(آپولون روميان) خداي آفتاب و به معني درخشان است او را همچنين خداي چراگاه ها و پاسبان گله هاي گاوان مي دانستند. فوبوس خداي جواني و ورزش هم بود و ورزشكاران و كشتي گيران و دوندگان و شكارافگانان را پشتيباني مي كرد و خداي پيشگويي و معجزه و شعر و موسيقي بود
هرا هرا(به یونانی: Ἥρα) فرزند کرونوس و رئا و خواهر زئوس بود. با زئوس ازدواج کرد و آرس، هبه و هفایستوس را به دنیا آورد. او عمدتا به عنوان الهه ازدواج و زایش پرستش می‌شد. او زنی سخت‌گیر و بسیار حسود بود و معشوق‌های زئوس را به شدت آزار می‌داد. گاو و طاووس برای او حیوان‌هایی مقدس بودند.
دیونیزوس ديونيزوس(باكوس روميان) خداي رويانيدن گياهان و باده و انگور چيني و مستي بود. بعضي عقيده دارند كه ديونيزوس از خدايان هند بوده كه يونانيان نيز آن را پرستيده اند. نظرات شما عزیزان:
سلام ممنون از لطفت
.gif){kind=small} .gif){kind=small} .gif){kind=small}
بمان با من که بی تو، صدایی خسته در بادم
در این اندوه بی پایان، بمان تنها تو در یادم شبیه برگ پاییزی، پر از احساس دلتنگی دلت مانند یک دریا، زلال و صاف و بیرنگی ... ... چه شبهایی که من بی تو، خزان عشق را دیدم ولی از عشق گفتم باز، کنار غصه روییدم بلور اشک های من، همان آغاز تنهای ست مرور خاطرات دل، عجب تکرار زیبایی ست.
زنگ میزند نگاهم،
بر در تا شاخه گلی مهمان لبخندی شود به جز او هیچ جنبنده ای توان نداشت قایق چوبی ام را بسپارد به آغوش رودی، که زاییده مرا! باز،باغبانها همه خوابند! سبزی های خشکیده ام درون سبد گم شد و تاریخ فهمید غصه درون من غرق است! sara jun bazam bia
گفته بودی،
دلتنگی هایم را با قاصدک ها قسمت کنم تا به گوش تو برسانند، می گفتی، قاصدکها گوش شنوا دارند، غم هایت را در گوششان زمزمه کن و به باد بسپار... من اکنون صاحب دشتی قاصدکم، اما مگر تو نمی دانستی قاصد کها، خیس از اشک می میرند؟!! ==============
سلام وبلاگ زیبایی داری ممنون سر زدی بهم
سلام خانومم
مطلب جدیدت خیلی خوب و جالبه بهت تبریک میگم واسه وب قشنگت .gif){kind=small}
سلام وبلاگ جالبی داری اگر قابل دونستی به من هم یه سری بزن
شنبه 23 تير 1391برچسب:, :: 23:30 :: نويسنده : سارا
  |
تبادل لینک هوشمند 
